ستایش و نیایش دوقلوهای مامان و باباستایش و نیایش دوقلوهای مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

دوقلوهای مامان و بابا

لالایی مادرانه

«لالایی» نخستین پیمان آهنگین و شاعرانه ای است که میان مادر و کودک بسته می شود. رشته ای است، نامریی که از لب های مادر تا گوش های کودک می پوید و تاثیر جادویی آن خواب ژرف و آرامی است که کودک را فرا می گیرد. رشته ای که حامل آرمان ها و آرزوهای صادقانه و بی وسواس مادر است و تکان های دمادم گاهواره بر آن رنگی از توازن و تکرار می زن د. و این آرزوها آنچنان بی تشویش و ساده بیان می شوند که ذهن شنونده در اینکه آنها آرزو هستند یا واقعیت، بی تصمیم و سرگردان می ماند. انگار که مادر با تمامی قلبش می خواهد که بشود و می شود و حتا گاه خدا هم در برابر این شدن در می ماند. «لالایی»ها در حقیقت ادبیات شفاهی هر سرزمینی هستند، چرا که هیچ ما در ی آنه...
22 فروردين 1390

خدا همیشه در دسترس است

پسر کوچولو به مادر خود گفت:مادر داری به کجا می روی؟ مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است.این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم،خیلی زود برمیگردم. اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود. و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد…. حدود نیم ساعت بعد مادرش با عصبانیت به خانه برگشت. پسر به مادرش گفت:مادر چرا چهره ی پریشانی داری؟ آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟… مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت:من و جمعیت زیادی از مردم بسیار منتظر ماندیم اما به ما خبر رساندند که او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است.ای کاش ...
22 فروردين 1390

طنز : اعتراضات یک نی نی چهار ماهه به پدر و مادر !

آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید! خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود! پدر محترم! هنگام دست چین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشم های تلسکوپی، گوش های ماهواره ای و سیبیل های دم الاغی اش مرا به یاد قرض های شما می اندازد! مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی، که اختیارش رو دارم! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما ن...
22 فروردين 1390

بوی زندگی

نمی دونم چرا , ولی توی این وبلاگ راحت تر میتونم حرف بزنم , شاید دلیلش اینه که  بیشتر بازدیدکننده های اینجا پدر و مادرن و یا به زودی پدر یا مادر میشن و یک جورایی مثال کبوتر با کبوتر باز با باز مصداق پیدا میکنه .  یک بابا که منتظر از شیرین کاریهای دختراش بنویسه و فکر میکنه توی دنیا هیچکسی همچین دخترایی نداره ! و  کاملابه حرفش هم  ایمان داره !    میدونم چشمام قشنگ میبینه ، ولی حس خوبیه ... چون بهم انرژی میده , امید میده , خستگیمو در میکنه, غمهامو از یادم میبره , بهم میگه خوشبختی توی همین لیوان آبه که وقتی دخترکام روی فرش خالیش می کنند , از ته دل می خندند و تو...
20 فروردين 1390

فرا رسیدن فصل زیبای بهار

  سلام پروانه های رنگارنگم                                     شاپرکای مامانی سال نوتون مبارک امسال من و بابایی خیلی خیلی خوشحال بودیم چون شما دو تا فرشته آسمونی تو دل مامانی بودین اونم بعد از ۱۰ سال باورش سخته.  ما هر سال می رفتیم مسافرت ولی امسال بخاطر برگای گلم توی خونه موندیم و از بودن با شما لذت میبریم . فصل بهارخیلی قشنگه همه شکوفه های درختا جوونه می زنه  بارون می یاد هوا بهاریه. همه سفره هفت سین می چینن که هفت تا...
20 فروردين 1390

سونوگرافی سلامت سه ماهه دوم

   سلام دخترای قشنگم امر وز من و بابایی و مامان جون رفتیم سونوگرافی سلامت سه ماهه دوم جنین البته چون مامانی ذوق و شوق دیدن شما قند عسلاشو توی مانیتور سونوگرافیست داشت نیم ساعت زودتر از وقتش رسید اونجا وقتی آقای دکتر با موس سونوگرافی روی شما می رفت همه چیزتون پیدا بود صورت خوشگلتون شکل گرفته بود دست های کوچولوتون بزرگتر شده بود قلب مهربونتون می تپید   پاهای قشنگتون بزرگتر بود شما توی دل مامانی تکون می خوردین باورم نمی شه دنده های کوچولوتونم دیدم کلی مامانی و بابایی از دیدن شما ذوق کردند خدایا کمکم کن این چهار ماه و نیم هرچه زودتر تموم بشه تا من دخترای گلم رو در آغوش بگیرم. راستی دونه های انار م...
5 فروردين 1390
1